وراجی :)
سه روز در هفته کلاس زبان فشرده خصوصی می روم. چون در حال حاضر به عنوان یک روزنامه نگار نیاز به یادگیری زبان رو بیشتر از هر موقع دیگه ای حس می کنم.
دیروز در حالی تو کلاس از موضوع اولین روز مدرسه و معلمم که مرتبط به درسم بود سوالاتی پرسید رسیدیم به مدرسه رفتن مادربزرگ پدر بزرگم در زمان خودشون و از آن جا به ازدواج و آشنا شدنشون و بعد تفاوت فرهنگ ها و آداب و رسوم و سپس پس از تعریف کردن مقدار متناوبی خاطره حرفم رو با شیوه صحیح تربیتی به پایان رساندم.
در اخر که داشتیم خداحافظی می کردیم استادم گفت خوشم می آید بعضی ها رو باید دائم از زیر زبونشون حرف بکشم تا دو کلوم راه بیفتن تو خودت اتوماتیک کلاس و می گیری دستت. فکر می کنم این حرفش بیان جنتلمنانه ی جمله «تو حقیقتا وراجی» بود :)
بهش گفتم یادت نره من یه روزنامه نگارم باید بلد باشم چطوری بحث و گفتگو رو دستم بگیرم و مدیریت کنم!
- ۹۵/۱۱/۰۶