من سه ساعت دیگه باید برم آرایشگاه:)))
بهتون گفتم که خواهرم چه قدر دنیامه؟ حتی با اون اخلاق گندی که داره بازهم دوست داشتنیه برایم یعنی حتی اون اخلاق مغرور و لجباز مردونه اشم دوست دارم. مائده خیلی مغروره و بر عکس من که زق زقو ام غرورش نمی گذاره که جلو کسی گریه کنه و دلش نمی خواهد که کسی گریه اش رو ببینه و قطعا می تونین بفهمین چه قدر دلم کباب می شه وقتی جلو دایی ام و ما بغض می کنه گریه می کنه و نوک دماغش قرمز می شه. منم از گریه ی اون گریه کردم در این مواقع عین یه بچه گربه ی ملوس می شه که دلش می خواهد یکی بغلش کنه و نازش کنه از اون شیر غران مردادیش دیگه خبری نیست. دلیل گریه اشم حوصله ندارم توضیح بدهم لباسی که قراره فردا تو عروسی تنها داداشش بپوشه رو دوست نداره و می گه اونی که خیاط دوخته یه چیزه اونی که من گفته بودم یه چیز دیگه و این خیلی رو مخش رفته
برای این که یکم حالش خوب شه به زور بهش گفتم برای اهنگ رقص چاقو هیچی تمرین نکردی و دوتایی پا شدیم به رقصیدن و کلی خندیدیم خوش حالم که می تونم حالش خوب کنم و بخندونمش این گربه ی شرکم رو:)
من نمی فهمم مگه عروسم که شیش صبح باید برم آرایشگاه؟ من هنوز نخوابیدم و ساعت ٣ و ١٠ دقیقه است حامد با یه باکس هایپ اومده خونه برای فردا:)
- ۹۵/۱۲/۱۹