دست نوشته های یک نیمچه روزنامه نگار

رسالت من نوشتن است

نوشتن هم اعتیاد آور است. از همون زمانی که با شوق و ذوق یاد گرفتم اسم خودم و دیگران رو بنویسم شروع شد. و تا سر کلاس های انشا که جزو ملالت بار ترین کلاس برای بعضی ها بود ادامه پیدا کرد اما من همیشه داوطلب خواندن داستان ها و نوشته هایم بودم. تا بعدتر که وبلاگ باز کردم و تا همین الان که کارم و رشته ام نوشتن است.

یک عاشقانه سیاسی

جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۴:۰۲ ب.ظ

ما هر دو مشغول کار انتخاباتى شده ایم و حواسمان نیست که اردیبهشت چگونه مى گذرد

حیف این هوا نیست که دست مرا نگیرى و بیرون نرویم؟ حیف این روزهاى قشنگ بهاری نیست که فرصت عاشقی را از دست بدهیم؟

محبوبم بیا این جمعه از مردان سیاست دور شویم مناظره را نبینیم دست هم را بگیریم و زیر نم نم باران عاشقى کنیم بعد از شنبه دوباره روز از نو روزی از نو وارد دنیای زمخت سیاست شویم

  • عارفه هستم

نظرات  (۲)

حیف نیست اردی‌بهشتو آلوده‌ی سیاست کردن؟!
پاسخ:
واقعا واقعا ما خیلی گناه داریم که مجبةریم این روزا همه اش به سیاست بپردازیم
  • قالب بلاگ رضا
  • به به چه با احساس نوشتید.
    عشقتون پایدار
    پاسخ:
    اون نمی دونه مخاطب متنم خودشه نمی دونه که دلم چه قدر باهاشه 😭🤧

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی