دست نوشته های یک نیمچه روزنامه نگار

رسالت من نوشتن است

نوشتن هم اعتیاد آور است. از همون زمانی که با شوق و ذوق یاد گرفتم اسم خودم و دیگران رو بنویسم شروع شد. و تا سر کلاس های انشا که جزو ملالت بار ترین کلاس برای بعضی ها بود ادامه پیدا کرد اما من همیشه داوطلب خواندن داستان ها و نوشته هایم بودم. تا بعدتر که وبلاگ باز کردم و تا همین الان که کارم و رشته ام نوشتن است.

یه سوال دارم ازتون می شه جواب بدهین

دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۱۶ ق.ظ

بچه ها شما هم این حس بلاتکلیفی برای آینده تون رو داشتید؟ این که برنامه و هدفی بریزید که بهم بخوره و ندونین دقیقا می خواهین چی کار کنید؟ چطور می شه برای خودمون راه انتخاب کنیم و بهش مطمئن باشیم؟ 

من به فوق خواندن در خارج فکر می کردم که امریکا نمی شه الان رفت جای دیگه هم هیچ ذهنیتی ندارم و نمی دونم امکانش رو هم دارم یا نه

الان نمی دونم بعد تموم شدن درسم دوباره تو تو حوزه روزنامه نگاری کار کنم یا از طرفی عکاسی رو دنبال کنم که حس می کنم با روحیاتم بیشتر سازگار است و خوشحال تر خواهم بود چند نکته تو حوزه کار روزنامه نگاری اذیتم می کنه اما از طرفی هم فکر می کنم نوشتنم بهتر است و روزنامه نگار بهتری خواهم بود چه باید کرد؟ شما چطور در حالت های معلق زندگی تون تصمیم گرفتید؟

  • عارفه هستم

نظرات  (۵)

بله من داشتم و جاى تاسفداره ولى تو سن ٢٦ سالگى هنوز هم دارمش
منم بودم اینجوری
ولی خوب من یه مدت نوشته ها و حرف ها و سرنوشت افراد موفق رو مطالعه میکردم
یک دست همه اتفاق نظر دارن که به سمت علاقه اتون برید
پاسخ:
مشکل اینه من نمی دونم کدوم علاقه بیشترمه من هردوش رو دوست دارم فقط در عکاسی بعضی اذیت هایی که در روزنامه نگاری می شوم نمی شم اما در روزنامه نگاری تا الان بهتر بودم البته خب وقت بیشتری هم گذاشتما
  • آقای سر به هوا ...
  • این مشکل 90% جوونهای ما هست .
    من به این حرف استیو جابز معتقدم که هر کسی که کار بزرگی میخواد انجام بده باید عاشق اون کار باشه .
    کاری رو انجام بدین که بهش علاقه دارین ، همین علاقه سرمایه میاره ...
    پاسخ:
    خواهرمم همین و می گفت 
    من به هر دوش علاقه دارم ولی فکر می کنم عکاسی باهام سازگار تر است باز هم ولی از اشتباه کردن می ترسم
    سلام، معمولا پیش میاد که توی همچین شرایطی قرار میگیریم و واقعا همچین عنوانی میشه بهش داد: حالت معلق زندگی...

    به نظرم برای راهنمایی در این مورد باید جوانب مختلف زندگی رو درنظر گرفت، و کسی جز خودتون شاید نتونه در این مورد همه جوانب رو ببینه، برای همین من پیشنهاد میکنم با مشاوره گرفتن به این تصمیم برسید. برای من، مطالب سایت زیر خیلی بهم کمک کردن، هم در مواردی شبیه این و همینطور موارد دیگه...پیشنهاد میکنم حتما از مطالبشون استفاده کنید و فکر میکنم در مورد همین موضوع هم مقاله ای داشتن که اگر بگردید می تونید پیداکنید(اگر دیدم براتون میفرستم)(البته این رو تبلیغ در نظر نگیرید، چون واقعا به نظرم مقالات خوبی دارند و سعی میکنم به بقیه دوستان هم معرفیش کنم):
    www.12ceo.ir

    موفق باشید
    پاسخ:
    ممنون واقعا از راهنماییت
    بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی و کلی از این عبارات که قبل از شروع سخنرانی بالا منبر استفاده می شه!
    بنده به هیچ عنوان نتونستم تصمیمی بگیرم برای زندگی و آینده ام چون همه درها فعلاً بسته می باشد. پس مجبورم صبر کنم!
    و اینگونه است که شرمنده اخلاق ورزشکاریت چیز خاصی به نظرم نمیرسه برای راهنمایی D:
    پاسخ:
    با خواهرمم که حرف می زدم همینو می گفت می گفت این بدیختیه همه ی ما است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی