دست نوشته های یک نیمچه روزنامه نگار

رسالت من نوشتن است

نوشتن هم اعتیاد آور است. از همون زمانی که با شوق و ذوق یاد گرفتم اسم خودم و دیگران رو بنویسم شروع شد. و تا سر کلاس های انشا که جزو ملالت بار ترین کلاس برای بعضی ها بود ادامه پیدا کرد اما من همیشه داوطلب خواندن داستان ها و نوشته هایم بودم. تا بعدتر که وبلاگ باز کردم و تا همین الان که کارم و رشته ام نوشتن است.

من هم یه آدمم مثل هزاران آدم دیگه ای که روی این کره زمین وجود دارد.
بهتر از بعضی هاشون و بدتر از بعضی های دیگه.
از معمولی بودن خودم لذت می برم و دلم می خواهد تو این زمونه ای که همه دنبال خاص بودن هستند من همین طور معمولی بمونم.
به تبع بسته به زمانی که این متن رو می خوانید یک مقدار سنی دارم که چه من خوشم بیاد چه خوشم نیاد همین جور بالا می رود. اما برای راحت شدن خیالتون باید بگم متولد 1 مهر 74 هستم.
روزنامه نگاری می خوانم و روزنامه نگار هم هستم.
قطعا وقتی با علاقه این رشته رو انتخاب کردم یعنی عاشق نوشتن هم هستم.
از سال 89 وبلاگ می نویسم. اما همیشه خانه به دوش بودم و کلی بلاگر عوض کردم.
با این که از دوران اوج وبلاگ ها فاصله گرفتیم اما هنوز برای من این جا جذاب تر از شبکه های مجازی دیگه است.
این جا دست نوشته های من رو خواهید خواند. و هر چیز دیگه ای که دوست داشته باشم.

در آخر خوش اومدید :دی

نظرات  (۱)

  • خمار مستی
  • موفق باشید :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی