دست نوشته های یک نیمچه روزنامه نگار

رسالت من نوشتن است

نوشتن هم اعتیاد آور است. از همون زمانی که با شوق و ذوق یاد گرفتم اسم خودم و دیگران رو بنویسم شروع شد. و تا سر کلاس های انشا که جزو ملالت بار ترین کلاس برای بعضی ها بود ادامه پیدا کرد اما من همیشه داوطلب خواندن داستان ها و نوشته هایم بودم. تا بعدتر که وبلاگ باز کردم و تا همین الان که کارم و رشته ام نوشتن است.

از همین جا ها اختلافات شروع می شه

جمعه, ۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۵۴ ب.ظ

که مثلا من حوصله ی خودمم ندارم حالم بده و اون اخلاق خوشم بالا بعد عروسمون می خواهد بیاد خونمون که وسایل داداش ننرم و جمع کنن ببرن خونه خودشون

بعد می گن چرا خب خواهر شوهر با عروس بده از همین جا ها شروع می شه دیگه


+شوخی بود بابا درسته از کسلی می خواهم زمین و گاز بزنم حوصله اشون و ندارم ولی دیگه آدم نمون که نیستم

  • عارفه هستم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی