توی همیشه مسافر
پنجشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۵۰ ب.ظ
گاهی دلم می خواهد تویی باشی که سرم را روی شانه ات بگذارم و غم هایم را بگریم، مو پریشان کنم و سخت درآغوش کشیده شوم و بعد در یک چشم بهم زدنی دود شوی و بروی
نه بیشتر از این نمان برو
پیش از آن که دیر شود پیش از آن که دلبسته شوم
من از دل بستن به مسافران و از انتظار بی پایان و کشیده شدن لاستیک هواپیما روی آسفالت و هر آن چیز که روزی تو را از من جدا می کند هراس دارم.
- ۹۵/۰۸/۰۶
عاشق رسیدن به انتها..
لعنت به هرچی سفر بی پایانه!