- ۳ نظر
- ۰۴ آذر ۹۵ ، ۲۲:۰۷
آخرهای شهریور با یه گروه جهادی به سمت روستاهای ایلام رفته بودیم. سر چم،پیاز آباد، داربید و پیامن چهار روستایی که بودیم مرز بین کرمانشاه ایلام و لرستان است و چندان به آن جا رسیدگی نمی شود.
برعکس این که همه ایلام را تماماً سر سبز با درخت های سر به فلک کشیده بلوط تصور می کنند این روستاها با مشکل شدید آب رو به رو بود و در روز ٦ ساعت تنها آب داشتند. منطقه ای شبه کویریو خشک داشت برای همین کشاورزی هم نداشتند.
برای یک دختر شهری این یه تجربه ی فوق العاده ای بود. از اون تجربه ها که آدم رو تکون می دهد و به فکر فرو می بره. اون جا هرکس وظیفه مشخصی داشت اما خب همه به هم کمک می کردن مثلا من برای عکاسی رفته بودم اما سه چهار تا دیگ شستم، برای ٧٠ نفر لوبیا پلو بار گذاشتم، کلا کشیدن غذا هم با من بود و با بچه ها بازی هم کردم. وقتی برگشم عموما اولین سوالی که همه ازمون می پرسیدن این بودم که شماها چه کار می کردید؟
مردها برای خانه هایی که امسال دچار سیل شده
ما یک گروه فرهنگی داشتیم که بچه های در ده سنی مختلف بازی و فعالیت های فرهنگی مختلفی انجام می دادن. دوتا پزشک برده بودیم برای معاینه اهالی، یکسری کلاس های احکام برگزار کردیم و برای خانم های اون جا کار آفرینی نمد دوزی، خیاطی و اصلاح یاد می دادیم. برای روز عرفه هم سمت راهیان نور غرب رفتیم. در ادامه گلچینی از عکس هایی که گرفتم رو می گذارم.