فرجه تایم
چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۰۷ ب.ظ
اول: کوفتتون شه اگه زبانتون خوبه! زبان تخصصی رو کجای دلم بگذارم
دوم: لِک و لِکی درس خواندم می خواهم بمیرم کوه کندم انگار
سوم: مامانم اینا همه رفتن مشهد خونه تنهام و خیلی خیلی کیف می ده تصمیم گرفتم از این به بعد فرجه ها همه اشون رو یه سمتی بفرستم.
چهارم: خاله هایم از مامانم بیشتر زنگ می زنن هی حال و احوال می پرسن بی خیال بابا تمرگیدم تو خونه درس می خوانم دیگه
پنجم: همین الان طی یک حرکت ناگهانی کمرم گرفت اساسی یعنی در حدی که نفس می کشم درد می گیره
ششم: منم فردا صبح می روم مشهد یک و نیم روزه کوتاه اما لازم و ضروریه
هفتم: عین چیییییی می خورم ها یعنی همون ده کیلویی که به زور برای عروسی حامد لاغر کردم فکر کنم برگردم سر جاش
هشتم: سه روز خونه بودم کم کم که دیوونه بشم دارم می زنم بیرون برم شام خونه خاله ام عمیقا حسش نیست لباس بپوشم.تازه نمازمم هنوز نخواندم الان سخت ترین کار ممکن از رو کاناپه پا شدنه!
نهم: چندین تیکه از متن زبانم رو نمی فهمم شوهر خاله ام کلا مسلطه ولی از این هاس که سه تا پاراگراف رو سه ساعت برات حرف می زنه به نظرتون عاقلانه است ازش بپرسم؟؟
دهم: خیلی بده ولی منم جزو اون دسته ام موقع امتحان ها خیلی بهتر می شوم و به حرف خدا گوش می دهم
یازدهم: سیب زمینی سرخ کرده سر درس خیلی خیلی می چسبه :)
دوازدهم: لعنت به این اموزش کوفتی دانشگاه علامه که تو یه روز دو و بعضا سه تا امتحان برای ما می گذاره
سیزدهم: مرین دختر دایی ام دانشگاه برکلی درس می خوانه می گفت باید متوسط در روز ٥تا ٦ ساعت درس خواند:) من گفتم من با هفته ای ٦ ساعت شاگرد اولم :|
- ۹۵/۱۰/۰۸
تو زبان باهم مشترکیم ولی از اون اشناتون کمک نگیر وقتت بره بعد عصباتی میشی خخخ.
مشهد هم خوش بگذره التماس دعا خیلی زیاد.در حد پاسی واحدا این ترمم راضی ام.
فرجه ها این ترم خیلی خر بود.دانشگاتونم بزار کنار دانشگاه ما با این امتحان تداخلی هاشون.
چرا من تو فرجه ها لاغرتر میشم خب؟:))تو این مورد برعکس هم هستیم.
سیب زمینی ام نوش جونت ♥